جمهوری دموکراتیک آلمان – آلمان شرقی
آلمان شرقی
جمهوری دموکراتیک آلمان
جمهوری دموکراتیک آلمان ( DDR) که به طور غیر رسمی «آلمان شرقی» نیز خوانده میشد دولتی کمونیستی جزو بلوک شرق در طول جنگ سرد بود که از ۱۹۴۹ تا ۱۹۹۰ در منطقهای از آلمان که تحت اشغال اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود حکومت میکرد.
تاریخ
جمهوری دموکراتیک آلمان در ۷ اکتبر ۱۹۴۹ در برلین شرقی اعلام موجودیت کرد. این اتفاق پنج هفته پس از اعلام موجودیت جمهوری فدرال آلمان در آلمان غربی بود. در سال ۱۹۵۴ این کشور کاملاً مستقل اعلام شد اما بنا به توافقات چهار قدرت جهانی در نشست پستدام نیروهای نظامی شوروی هنوز در این کشور مستقر بودند. این بیش از هر چیز به علت حضور گستردهٔ نیروهای آمریکایی در آلمان غربی و شرایط دوران جنگ سرد بود. آلمان شرقی از اعضای پیمان ورشو بود.
در ۱۸ مارس ۱۹۹۰ برای اولین بار انتخاباتی آزاد در این کشور برگزار شد و نتیجتاً حزب اتحاد سوسیالیستی که حاکم بود اکثریت را در فولکسکامر (مجلس آلمان شرقی) از دست داد. (پیش از این اکثریت این حزب در انتخابات تضمین شده بود).
در ۲۳ اوت فولکس کامر رای به پیوستن آلمان شرقی به جمهوری فدرال آلمان را داد و در نتیجه با اتحاد دوبارهٔ دو آلمان، جمهوری دموکراتیک آلمان ملغی شد.
سیاست
تجارت (قاچاق) انسان
کسانی که در طول جنگ سرد سعی میکردند از آلمان شرقی فرار کنند ممکن بود کشته، زندانی یا شکنجه شوند ولی دولت این کشور بهقدری با بی پولی مواجه بود که برخی از این افراد را پنهانی به آلمان غربی میفروخت، کشوری که بیشتر این افراد در وهله نخست سعی داشتند به آنجا فرار کنند. پس از آنکه اقتصاد آلمان شرقی به نوعی در حال سقوط آزاد بود. بسیاری از کارگران متخصص و روشنفکران فرار کرده بودند، همچنین اتحاد جماهیر شوروی در حال بالا کشیدن منابع این کشور بود. در سال ۱۹۶۴ وضعیت مالی بهقدری خراب شده بود که مقامات این کشور طرحی را آماده کرده بودند برای فروختن زندانیان سیاسی به آلمان غربی. این طرح “häftlingsfreikauf” (خون بهای زندانیان) نام داشت. آندریاس آپلت، مؤلف و تاریخ دان، میگوید: "بین سالهای ۱۹۶۴ و ۱۹۸۹ حدود ۳۳ هزار و ۷۵۵ زندانی سیاسی و ۲۵۰ هزار نفر از بستگان آنها، در ازای مجموعاً ۳.۵ میلیارد مارک آلمان، به آلمان غربی فروخته شدند." او میگوید: "هر دو طرف از این معامله سود میبردند، آلمان شرقی بخاطر اینکه به ارز آلمان غربی نیاز داشت و آلمان غربی بخاطر اینکه میخواست مردم را از زندان های ضدبشری آلمان شرقی نجات دهد." زندانیان در مقابل کالاهایی مانند قهوه، مس و نفت نیز مبادله میشدند. با این حال، هیچ کدام از طرفین علاقهای به علنی کردن این موضوع نداشت، آلمان شرقی بخاطر اینکه نمیخواست ضعیف به نظر برسد و آلمان غربی بخاطر اینکه نمیخواست به چشم حامی مالی رژیم کمونیستی دیده شود. از همین رو این عملیات پنهان ماند، افراد در راهروهای تاریک راه آهن زیر زمینی، او-بان (U-Bahn)، مبادله میشدند یا در اتوبوس هایی با پلاک قابل تعویض از مرز رد میشدند. این پلاک ها را در پست بازرسی مرزی تعویض میکردند تا اتوبوس ها در سوی دیگر مرز شبههای ایجاد نکنند.[۱]
رئیس شورای دولت
- ویلهلم پیک
- والتر اولبریخت (والتر اولبریشت)
- ویلی استوف
- اریش هونکر
- ایگون کرنتس
- مانفرد گرلاخ
رئیس شورای وزیران
- اوتو گروتوول
- ویلی استوف
- هورست زیندرمان
- ویلی استوف
- هانس مودرو
- لوتار دو مایتسیر
تقسیمات کشوری
- روستوک
- نئوبراندنبورگ
- شورین
- فرانکفورت
- پوتسدام
- ماگدبورگ
- کوتبوس
- هاله
- درسدن
- لایپزیگ
- ارفورت
- کارل
- کارل مارکس اشتات
- گرا
- زوئل
ایالات
- براندنبورگ
- مکلنبورگ-فورپومرن
- ساکسونی
- زاکسن-آنهالت
- تورینگن
رئیس جمهور آلمان شرقی
والتر اولبریخت (زاده ۳۰ ژوئن ۱۸۹۳ - درگذشته ۱ آگوست ۱۹۷۳) دولت مرد آلمان شرقی بود که از ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۳ رئیس جمهور جمهوری دموکراتیک آلمان بود.
نویسنده آلمان شرقی :
اویگن برتولت فریدریش برشت (به آلمانی: Eugen Berthold Friedrich Brecht) (زاده ۱۰ فوریه ۱۸۹۸ - درگذشته ۱۴ اوت ۱۹۵۶)، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر و شاعر آلمانی با گرایشهای سوسیالیستی و کمونیستی[۲] بود.
برتولت برشت را بیشتر به عنوان برجستهترین نمایشنامهنویس تئاتر روایی (که نقطه مقابل تئاتر دراماتیک است)، و بهخاطر نمایشنامههای مشهورش میشناسند. اما برتولت برشت علاوه بر این که نمایشنامهنویسی موفّق و کارگردانی بزرگ بود، شاعری خوشقریحه نیز بود و شعرها، ترانهها و تصنیفهای پرمعنا و دلانگیز بسیاری سرود. وی همچنین با ابداع سبک فاصلهگذاری در تئاتر، انقلابی بزرگ را در زمینهٔ هنرهای نمایشی به پا کرد.
زندگینامه
برشت سرودن شعرهایش را در ۱۵سالگی و پیش از نمایشنامهنویسی آغاز کرد. نخستین سرودههایش را بین سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۷ سرود و آنها را در نشریات محلی منتشر کرد. در سال ۱۹۱۸، هنگامی که به خدمت سربازی اعزام شد، افزون بر کار در بیمارستان نظامی پشت جبهه، سرودههایش را همراه با نواختن گیتار برای سربازان میخواند و آنها را مجذوب نوای گرم و سرود دلنشین خود میکرد.
شعرهای نمایشی برشت را از مهمترین آثار او دانستهاند. اینها شعرهایی هستند که به صورت سرود، تصنیف یا ترانه وارد نمایشنامههای او شده و به مناسبتهای موضوعی خاص یا برای غنا بخشیدن به موضوع و افزایش اثرگذاری، به صورت پیشدرآمد، میانپرده، مؤخره یا در میان متن آوردهشدهاند. این شعرها اغلب طنزآمیز یا هزلآمیز هستند و زیر پوستهٔ شوخطبعانهٔ خود مفاهیم بسیار جدی و آگاهکننده داشته و پیامرسان ایدههای نقادانه و اجتماعی برشت هستند. بیشتر نمایشنامههای برشت دربرگیرندهٔ یک یا چند سرود، ترانه و شعر است.
نمایشنامهها
نام نمایشنامه | نگارش | انتشار |
---|---|---|
بعل | ۱۹۱۸ | ۱۹۲۳ |
آوای طبل در شب | ۲۰-۱۹۱۸ | ۱۹۲۲ |
در جنگل شهر | ||
مادر | ۳۱-۱۹۳۰ | ۱۹۳۲ |
ارباب پونیتلا و نوکرش ماتی | ۱۹۴۰ | ۱۹۴۸ |
دایره گچی قفقازی | ۴۵-۱۹۴۳ | ۱۹۴۸ |
زن نیک ایالت سچوان | ۴۲-۱۹۳۹ | ۱۹۴۳ |
ننه دلاور و فرزندان او | ۳۹-۱۹۳۸ | ۱۹۴۱ |
زندگی گالیله | ۳۹-۱۹۳۷ | ۱۹۴۳ |
ترس و نکبت رایش سوم | ۳۸-۱۹۳۵ | ۱۹۳۸ |
کله گردها و کله تیزها | ۳۴-۱۹۳۱ | ۱۹۳۶ |
استثناء و قاعده | ۱۹۳۰ | ۱۹۳۸ |
آنکه گفت آری و آنکه گفت نه | ۳۰-۱۹۲۹ | ۱۹۳۰ |
اپرای سه پنی | ۱۹۲۸ | ۱۹۲۸ |
آدم آدم است | - | - |
صعود و سقوط شهر ماهاگونی | ۲۹-۱۹۲۷ | ۱۹۳۰ |
برشت و فاصلهگذاری
عدم ارتباط حسی بین مخاطب و اثر و جایگزینی رابطهٔ فکری و عقلانی (از طریق بیگانهسازی) و همچنین روایت داستان به جای وقوع داستان و قطع کردن نمایش در جاهایی که امکان رابطه و پیوند حسی نمایشنامه و مخاطب وجود دارد، از مشخصات این ساختمان نمایشی است. در این روش سعی نویسنده، کارگردان و بازیگر روایت کردن درام بهجای تجسم کردن آن برای تماشاچی است. گاهی در فارسی به آن تئاتر حماسی میگویند که ترجمهٔ دقیقی نیست.
تئاتر روایی برتولت برشت با استفاده از یک راوی در بطن نمایشنامه و متنهای توصیفی خارج از دیالوگ و نیز چکیدهای از وقایع هر صحنه در آغاز پرده که با هدف زدودن هیجان در نزد تماشاگر صورت میگیرد، در صدد برانگیختن قوهٔ تفکر تماشاگر است و او را به تقابل با آن چه که بر روی صحنه نما یش داده میشود، وامیدارد.
موضوعات نمایشنامههای برشت برگرفته از واقعیات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی حاکماند. برشت تماشاگر خود را وارد دنیای تماشاگر حقیقی میکند و به چالش با آن فرا میخواند. نمایشنامههای برشت با آن چه که بر روی صحنه نمایش داده میشود و به گونهای بیانگر و انعکاس شرایط واقعی حاکم در جامعه است، موافق نیست، بنابراین باید روند نمایشنامه تحرک لازم را در وی برای مقابله با شرایط اجتماعی حاکم ایجاد کند. هدف برشت نشان دادن یک رفتار اجتماعی خاص، در یک محیط اجتماعی خاص است که باید از دید تماشاگر به صورت انتقادی مورد توجه قرار گیرد.
برشت خود میگوید: «متن باید طنزآلود باشد... وظیفهٔ طنز طرح و توصیف اخلاقیات است. متن نباید احساسی یا اخلاقی باشد بلکه بایداخلاقیات و احساسات را نشان دهد.»
Comments are closed.